English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (6170 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
academy نام باغی درنزدیکی آتن که افلاطون در آن تدریس میکرده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
academies U نام باغی درنزدیکی اتن که افلاطون در ان تدریس میکرده است
Other Matches
hierodule U غلامی که درمعابد خدمت میکرده
In the vicinity of . U درنزدیکی
hard by U درنزدیکی
busman's holiday U تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
caudate U وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
caudel U وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
equinoctial U واقع درنزدیکی خط استوا
plato U افلاطون
dialectic U افلاطون
platonic U پیرو افلاطون
philosophy of the academy U فلسفه افلاطون
platonist U پیرو افلاطون
platonism U فلسفه افلاطون
academics U فلسفه افلاطون
academics U تعلیمات افلاطون
equinoctial U وابسته باعتدال شب و روز واقع درنزدیکی خط اعتدال روزوشب
academic طرفدار حکمت و فلسفه افلاطون
acadmist U فیلسوف اکادمی یابیشه افلاطون
rebelled U باغی
rebels U باغی
rebelling U باغی
rebel U باغی
crab spider U رتیل باغی
bird spider U رتیل باغی
gardens U باغی بستانی
gardened U باغی بستانی
vegetable soil U خانه باغی
garden U باغی بستانی
mygale U رتیل باغی
marrowfat U نخود بزرگ باغی
marrow bean U لوبیای تخم درشت باغی
clear air turbulence U اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
tuition U حق تدریس
schoolfellow U تدریس
tuitional U تدریس
teaching U تدریس
teachings U تدریس
docent U تدریس
tuitional U حق تدریس تعلیم
private tutoring [American E] U تدریس خصوصی
team teaching U تدریس گروهی
teaching machine U ماشین تدریس
teach U تدریس کردن
extra tuition U تدریس خصوصی
private tuition U تدریس خصوصی
instruct U تدریس کردن
educate U تدریس کردن
private lessons U تدریس خصوصی
give lessons U تدریس کردن
train [teach] U تدریس کردن
scholastic agent U دلال تدریس
schools U تدریس درمدرسه
lesson U تدریس کردن
lessons U تدریس کردن
lecturer U تدریس کننده
lecturers U تدریس کننده
tuition U تدریس اموزانه
schooling U تدریس تعلیم
school U تدریس درمدرسه
prelect U تدریس کردن
program of instruction U برنامه تدریس
praelect U تدریس کردن
profess U افهارکردن تدریس کردن
professes U افهارکردن تدریس کردن
professing U افهارکردن تدریس کردن
academies U مکتب وروش تدریس افلاطونی
academy U مکتب وروش تدریس افلاطونی
deep motif U نگاره گوزن و غزال [که در فرش های حیوان دار و باغی ایران، هند و چین بکار می روند.]
gradus U فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
animal design U طرح حیواندار [شکل حیوان در فرش های حیواندار و گل باغی]
instructional computing U فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
academe U فعالیت هایی که اساتید دانشگاهی انجام می دهند نظیر نوشتن مقاله، تدریس و غیره
utopiannism U اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
garden design U طرح باغی [با تقسیمات مستطیلی بصورت باغچه ها و چهارباغ و حوض و آبروها. این طرح از قرن بازدم میلادی مشاهده شد و جلوه ای از حیاط خانه ها و کاخ ها را نشان می دهد.]
rose motif U نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
academic freedom آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
lanceolate leaves U برگ های اسلیمی [شاه عباسی] [نیزه ای] [شعله] [اغلب در یک یا دو سمت برگ بصورت کنگره بوده و در اغلب فرش های لچک ترنج و باغی بکار می رود.]
hen and chickens U همیشه بهار همیشه بهار باغی
Recent search history Forum search
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1her teaching won't pay enough to send me to law school.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com